-
۳۵۲۵
وجه تسمیه «دونمه»
فرقة «دونمه» به مفهوم لغوی ترکی، به معنای «مبدل»، و به مفهوم دینی، به معنای «مرتد و منافق» است و به مفهوم سیاسی، به یهودیان مسلمان که چارچوب خاصی دارند، اطلاق میشود. مؤسس این فرقه، شبتای صوی (1676م.ـ1626م.) است. [1]به همین جهت است که به اهل این فرقه «شبتین» نیز گفته می شود.
«شبتای صوی» یا «محمد افندی» موسس فرقه دونمه
«شبتای صوی» (یا شابتای زوی) در سال 1626 در شهر ازمیر (بنادر غرب ترکیه) به دنیا آمد. پدر او «مردخای صوی» از ثروتمندان و تجار مهاجر از جنوب اروپا بود. شبتای پس از مطالعه و بررسی الهیات و عرفان یهودی کم کم مدعی شد که مسیحای یهود است و برای نجات آنان آمده است. ظهور شبتای مصادف بود با دوران سلطنت «سلطان محمد چهارم» در عثمانی و نیز اواخر سلطنت «شاه عباس دوم» و اوایل سلطنت «شاه صفی دوم» در ایران. برخی یهودیان اروپا و ترکیه و خاورمیانه دعوتش را پذیرفتند و گروه بی شماری نزد او گرد آمدند. وی که خود را نخستین فرزند خدا می نامید، گفت در سال 1666 قیام خواهد کرد. وی قبل از رسیدن موعد مذکور به اورشلیم و قاهره رفت. در آن ایام یهودیان از خوشحالی به جشن و شادی پرداختند و شعار می دادند: زنده باد مسیح پادشاه و زنده باد سلطان صبی.
شبتای صوی در سال 1666م.، به جای آنکه به اورشلیم مسافرت کند، به استانبول رفت و بلافاصله از سوی پادشاه عثمانی دستگیر و در روز 16 سپتامبر 1666م.، او را به حضور پادشاه آوردند و از او خواستند مسلمان شود. وی پس از پذیرفتن اسلام، نام خود را به «محمد اَفَنْدی» تغییر داد و با یک بانوی مسلمان ازدواج کرد. وی همچنین بسیاری از پیروان خود را به پذیرش اسلام ترغیب نمود، با این حال هنوز بسیاری از یهودیان او را مسیحا میدانستند.
آنان در توجیه این مسئله میگفتند که تنها شبحی از شبتای مسلمان شده و خود او برای یافتن ده قبیلة گمشدة بنیاسرائیل به آسمان رفته است که به زودی ظهور خواهد کرد. وی همچون موسی(ع) در کاخ فرعون پرورش یافت. لازم بود مسیحا در کاخ سلطان عثمانی بماند تا بتواند نفوس گمگشتة اسلام را نیز نجات دهد. شبتای صفت مسیحایی خویش را نگه داشت. مجاز بود به عنوان تبلیغ اسلام میان یهودیان، با آنان تماس بگیرد. وی فرقهای پدید آورد که اعضای آن به رسم مسلمانان عمامه بر سر گذاشته، پیرو آداب اسلامی شدند و به بازگشت سریع شبتای به عنوان منجی حقیقی بنیاسرائیل امیدوار ماندند. پس از مرگ وی در سال 1676م. طرفداران این فرقه در ظاهر به سنن اسلامی و در باطن به سنن یهودی عمل میکردند. اکنون چند هزار نفر از آنان در ترکیه یافت میشوند.[2]
ویژگی های شخصیتی «شبتای صوی»
شبتای، فوقالعاده مشتاق موسیقی، رقص سماع و علاقهمند به نغمات، سرودها، استماع آوازها و تلاوت مزامیر بود. وی در خلال حبس در جنگلهای گالیپولی، در تابستان 1666م.، غالباً در جمع موسیقیدانان بود؛ اما مهمترین خصیصة وی، همان جنون وی بود که خود را مأمور به رفتارهای اباحهگرانه میدید. [3]وی به نوعی «افسردگی ادواری» مبتلا بود که به سبب فقدان تعادل اخلاقی در دورههایی متناوباً میان دو قطب عمیقترین یأس از یکسو، و شور و حرارتی مهارناپذیر و شادی عظیم قرار داشت. وی در عین حال یک قبالایی دیندار و اهل شور بود که تصور میکرد تحت نفوذ جذبات دیوانهوار خود، مجبور است اعمالی مرتکب شود که مخالف رفتار شرعی بود. وی میگفت از سال 1648م. روح مقدس و نور کبیر خدا بر او سیطره یافته است.[4]
تاثیر ارتداد شبتای در پیروان دونمه و سایر یهودیان
ارتداد شبتای از سوی طرفداران وی به راحتی توجیه میشد. این توجیه به خصوص زمانی گیراتر بود که در میان سالهای 1391 تا 1498، یهودیان مارانو در شبه جزیرة سیبری، تحت شکنجه به مسیحیت روی آوردند. پیروان شبتای نظریة ماشیح مرتد را با ارتداد مقبول آنان و نیز با تقیه و کتمان ایمان و قومیت استر توسط او در دربار خشایارشاه، مقایسه میکردند.[5]
پیروان شبتای ارتداد وی را به عنوان مهمترین بخش وظیفة مسیحایی او تلقی کردند. از منظر آنان، ماشیح برای اینکه نجات را کامل سازد، باید ایمان خود را کتمان و ایمان به دینی دیگر را آشکار سازد و وارد کفر شود تا بتواند آن را از درون مضمحل سازد. بنابراین، ارتداد شبتای نه تنها منفی تلقی نمیشد، بلکه کاملاً طبیعی تصور میشد. علاوه بر آن، پیروان او خود را ملزم میدیدند که با تورات مخالفت کنند و فهم ربیهای سنتی از دین را تخطئه کنند. از اینرو، مکتب شبتای و به ویژه ناتان غزهای و شاگردان وی از جمله ابراهیم پرز، به شدت بر تخطئة اصول معتقدات یهودی بر مبنای فهم ربیها تأکید میکردند.[6]
عرفان لوریایی، اساس اندیشه دونمه
در آغاز قرن هفدهم، عرفان لوریایی تأثیر بسیار مهمی بر یهودیت سفارادی گذاشت.[7] تفکر لوریایی حول محور مسائل خاص میچرخید و بیشتر به مسئلة توبه، رستگاری، نجات و پایان جهان مربوط میشد. یهودیان، که پیوسته دربارة رستگاری و نجات سخن میگفتند، نمیتوانستند باور کنند که خداوند با ظهور غلط یک مسیحای دروغین، آنان را در ورطة گمراهی بیندازد.
شباهتهای بسیاری میان نهضت شبتای صوی و عیسی مسیح وجود دارد. هر دو از درون جامعة یهودی برخاستند، هر دو گرفتار رنج شدند، هر دو بر نجات تأکید میکردند. هر چند که میان آن دو تفاوتهایی نیز وجود دارد. [8]شور و شوق به ظهور مسیحا و پایان جهان و نجات، که در عرفان لوریایی منعکس شده، زمینه قیامی جدید (ظهور شبتای صوی) را فراهم کرد. بدین ترتیب هنگامی که شبتای ادعا کرد مأموریت مسیحایی یافته تا دین یهود را احیا کند، بسیاری از مردم به قیام او پیوستند. [9] بدین ترتیب، «انتظار مسیحا» شاخصه اصلی زندگی یهودی شد.
رابطه «ناتان غزه ای» با «شبتای صوی»
برخی بر این باورند که این خردمندی و هوش «ناتان غزهای» بود که شبتای صوی را جلو انداخت و خود در پس آن مخفی شد؛ به هر حال شبتای صوی خود را به عنوان ماشیح موعود و شخص منجی معرفی کرد؛ اما هیچکس این ادعای او را جدی نگرفت.
ناتان غزهای (1644م.ـ1680م.)، جوان و نوآموز دروس تلمودی بود که در اورشلیم اقامت داشت. پدر او خاخامی سرشناس با گرایش های کابالایی در بیت المقدس بود. ناتان با دختری ثروتمند ازدواج نمود و به مطالعه رساله های کابالا مشغول شد. وی بعد از مدتی ادعا کرد که صدای خدا را شنیده که به او گفته «شبتای صوی» همان مسیح از نسل داوود است. ناتان خود گزارش میکند که تا بیست سالگی تورات میخوانده و قواعد تیقون را اجرا میکرده و از بیست سالگی به مطالعة زوهر پرداخته و تطهیر نفس کرده و خداوند ملائکه و ارواح مقدس را نزد او فرستاده و وی به رؤیت خدا نایل آمده و به نبوت برگزیده شده و خدا با او تکلم کرده است. پس از این با شبتای صوی یک ملاقات قلبی داشته و او نبوت ناتان را تشریح کرده است[10]. ناتان در غزه با شبتای ملاقاتی می کند و از آن پس به تبلیغ کیش شبتای صوی می پردازد. [11]
استاد عبدالله شهبازی، در کتاب زرسالاران یهودی، نبوت دروغین شبتای صوی و ناتان غزه ای و نیز پیدایش فرقه دونمه را زمینه ساز تولد سه پیامبر دروغین دیگر یعنی «یاکوب فرانک» در شرق اروپا، «نمود» در هند و «علی محمد باب» در ایران ذکر می کند.[12]
یهودیان دونمه و سیاست
پس از ارتداد شبتای صوی و پیوستن رسمی او به اسلام، گروه بسیاری، به ویژه در میان یهودیان سفارادی خود را مستعد پذیرش و تبلیغ ارتداد کردند. این نهضت از یک جنبش مردمی به یک نهضت فرقهگرا بدل شد که آثار تبلیغی آن در نهان و محرمانه هدایت میشد. این نهضت بسیار زود صورت یک تشکیلات سرّی به خود گرفت که پیروانش با حفظ جوانب احتیاط و تقیه به تبلیغ آیین خود میپرداختند. [13]
عبدالله شهبازی می نویسد: «نظریات ناتان غزه ای جامه ایدئولوژیکی است بر سیاست «نفوذ» به درون ساختار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی سرزمین های مسلمان و تسخیر آن از درون... دایره المعارف یهود هسته اصلی نظریه پردازی ناتان را چنین بیان می دارد: مسیح (شبتای صوی) برای انجام این رسالت به قلمرو خلیفه وارد شده، ظاهرا در برابر او تسلیم شده ولی در واقع در حال انجام واپسین و دشوار ترین بخش ماموریت خود است و آن تسخیر خلیفه از درون است. او برای انجام این ماموریت مانند یک جاسوس عمل می کند که به درون سپاه دشمن اعزام شده، این مبارزه ای درون سرزمین شیطان است.» [14]
یهودیان دونمه در ترکیه حرکتی ماسونی ایجاد کردند و به حرکتهای قومی و نژادی دامن زدند و زمینهساز تشکیل دولت اسرائیل در فلسطین شدند. این فرقه در سقوط دولت عثمانی نیز نقش به سزایی داشت. در حقیقت، به جای رفتار مناسب در مقابل مهماننوازی حکومت عثمانی، حیلهگری و خیانت را پیشه خود ساختند. [15]یهود دونمه با تسلط بر دولت و تشکیل محافل سری و مشورتی، برای برانداختن خلافت عثمانی و برانگیختن اقلیتهای غیرمسلمان، تحریک تعصبات نژادی ترکی و تبلیغات تمدن غربی، توانستند امپراطوری عثمانی را براندازند. [16]
- زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، عبدالله شهبازی، ج 2
- تاریخ ادیان بزرگ، حسین توفیقی
- دانشنامه فلسطین، مجید صفا تاج
- مقاله «یهودیان در سرزمینهای اسلامی»، مجله معرفت ادیان، سال دوم، شماره اول، زمستان 1389، ص 73 ـ 105
[1] . احمد نوری النعیمی، یهود الدونمه دراسه فی الاصول و العقائد و المواقف، ص8
[2] . محمد حرب، العثمانیون فی التاریخ و الحضاره، ص 107-110؛ احمد نوری النعیمی، الیهود و الدوله العثمانیه، ص 37-56
[3] . گرشم شولم، جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ترجمة فریدالدین رادمهر ، ص365
[4] . همان ، ص361-364
[5] . همان ، ص382و383
[6] . همان ، ص384-386
[7] . Dan Cohn Sherbok, Judaism, p. 220
[8] . گرشم شولم، جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ترجمة فریدالدین رادمهر ، ص378-381
[9] . همان، ص359و360
[10] . همان، ص366و367
[11] . همان، ص368و369
[12] . زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، عبدالله شهبازی، ج 2 ، ص 332
[13] . گرشم شولم، جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ترجمة فریدالدین رادمهر ، ص375
[14] . زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران،، عبدالله شهبازی ج 2 ، ص 343 -344
[15] . حسان حلاق، موقف الدوله العثمانیه من الحرکه الصهیونیه، ص303-305؛ محمد حرب، همان، ص 128ـ145؛ احمد نوری النعیمی، همان، ص 71-103؛ ص167-254 و ر.ک: صالح زهرالدین، الیهود فی ترکیا
[16] . ر.ک: محمدمحمدابراهیم زغروق، دورالدونمه فی اسقاط الخلافه العثمانیه