باب 12 سفر خروج (تورات)

  • ۱۸۷۸
خروج
باب دوازدهم
 

1)     و یَهُوَه موسی و هارون را در زمین مصر مخاطب ساخته گفت:

2)     “این ماه برای شما سر ماهها باشد این اول از ماههای سال برای شماست.

3)     تمامی جماعت اسرائیل را خطاب کرده گویید که در دهم این ماه هر یکی از ایشان بره ای به حسب خانه های پدران خود بگیرند یعنی برای هر خانه یک بره.

4)   و اگر اهل خانه برای بره کم باشند آنگاه او و همسایه اش که مجاور خانة او باشد آنرا به حسب شمارة نفوس بگیرند یعنی هر کس موافق خوراکش بره را حساب کند.

5)     برة شما بی عیب نرینة یکساله باشد از گوسفندان یا از بزها آنرا بگیرید.

6)     و آنرا تا چهاردهم این ماه نگاه دارید و تمام انجمن جماعت بنی اسرائیل آنرا در عصر ذبح کنند

7)     و از خون آن بگیرند و آن را بر هر دو قایمه و سر درخانه که در آن آنرا میخورند بپاشند.

8)     و گوشتش را در آن شب بخورند. به آتش بریان کرده با نان فطیر و سبزیهای تلخ آنرا بخورند.

9)     و از آن هیچ خام نخورید و نه پخته با آب بلکه به آتش بریان شده کله اش و پاچه هایش و اندرونش را.

10)  و چیزی از آن تا صبح نگاه مدارید. و آنچه تا صبح مانده باشد به آتش بسوزانید.

11)  و آنرا بدین طور بخورید: کمر شما بسته و نعلین بر پایهای شما و عصا در دست شما و آنرا به تعجیل بخورید چونکه فصَح یَهُوَه است.

12)  “و در آن شب از زمین مصر عبور خواهم کرد و همة نخستزادگان زمین مصر را از انسان و بهایم خواهم زد و بر تمامی خدایان مصر داوری خواهم کرد. من یَهُوَه هستم.

13) و آن خون علامتی برای شما خواهد بود برخانه هایی که در آنها میباشید. و چون خون را ببینم از شما خواهم گذشت و هنگامی که زمین مصر را میزنم آن بلا برای هلاکت شما بر شما نخواهد آمد.

14)  و آنروز شما را برای یادگاری خواهد بود و در آن عیدی برای یَهُوَه نگاه دارید و آنرا به قانون ابدی نسلاً بعد نسل عید نگاه دارید

15) هفت روز نان فطیر خورید در روز اول خمیر مایه را از خانه های خود بیرون کنید زیرا هر که از روز نخستین تا روز هفتمین چیزی خمیر شده بخورد آن شخص از اسرائیل منقطع گردد.

16) و در روز اول محفل مقدس و در روز هفتم محفل مقدس برای شما خواهد بود. در آنها هیچ کار کرده نشود جز آنچه هر کس باید بخورد آن فقط در میان شما کرده شود.

17)  پس عید فطیر را نگاه دارید زیرا که در همان روز لشکرهای شما را از زمین مصر بیرون آوردم. بنابراین این روز را در نسلهای خود به فریضة ابدی نگاه دارید.

18)  در ماه اول در روز چهاردهم ماه در شام نان فطیر بخورید تا شام بیست و یکم ماه.

19) هفت روز خمیرمایه در خانه های شما یافت نشود زیرا هر که چیزی خمیر شده بخورد آن شخص از جماعت اسرائیل منقطع گردد خواه غریب باشد خواه بومی آن زمین.

20)  هیچ چیز خمیر شده مخورید در همة مساکن خود فطیر بخورید.”

21)  پس موسی جمیع مشایخ اسرائیل را خوانده بدیشان گفت: “بروید و بره ای برای خود موافق خاندانهای خویش بگیرید و فصَح را ذبح نمایید.

22) و دسته ای از زوفا گرفته در خونی که در طشت است فرو برید و بر سر در و دو قایمة آن از خونی که در طشت است بزنید و کسی از شما از در خانة خود تا صبح بیرون نرود.

23) زیرا یَهُوَه عبور خواهد کرد تا مصریان را بزند و چون خون را بر سر در و دو قایمه اش بیند همانا یَهُوَه از در گذرد و نگذارد که هلاک کننده به خانه های شما درآید تا شما را بزند.

24)  و این امر را برای خود و پسران خود به فریضة ابدی نگاه دارید.

25)  و هنگامی که داخل زمینی شدید که یَهُوَه حسب قول خود آنرا به شما خواهد داد. آنگاه این عبادت را مرعی دارید.

26)  و چون پسران شما به شما گویند که این عبادت شما چیست

27) گویید این قربانی فصَح یَهُوَه است که از خانه های بنی اسرائیل در مصر عبور کرد وقتی که مصریان را زد و خانه های ما را خلاصی داد.” پس قوم به روی درافتاده سجده کردند.

28)  پس بنی اسرائیل رفته آنرا کردند چنانکه یَهُوَه به موسی و هارون امر فرموده بود‌ همچنان کردند.

29) و واقع شد که در نصف شب یَهُوَه همة نخستزادگان زمین مصر را از نخستزادة فرعون که بر تخت نشسته بود تا نخستزادة اسیری که در زندان بود و همة نخستزاده های بهایم را زد.

30)  و در آن شب فرعون و همة بندگانش و جمیع مصریان برخاستند و نعرة عظیمی در مصر برپا شد زیرا خانه ای نبود که در آن میتی نباشد.

31)  و موسی و هارون را در شب طلبیده گفت: “برخیزید! و از میان قوم من بیرون شوید هم شما و جمیع بنی اسرائیل! و رفته یَهُوَه را عبادت نمایید چنانکه گفتید.

32)  گله ها و رمه های خود را نیز چنانکه گفتید برداشته بروید و مرا نیز برکت دهید.”

33)  و مصریان نیز بر قوم اِلحاح نمودند تا ایشان را بزودی از زمین روانه کنند زیرا گفتند ما همه مرده ایم.

34)  و قوم آرد سرشتة خود را پیش از آنکه خمیر شود برداشتند و تَغارهای خویش را در رختها بر دوش خود بستند.

35)  و بنی اسرائیل به قول موسی عمل کرده از مصریان آلات نقره و آلات طلا و رختها خواستند.

36)  و یَهُوَه قوم را در نظر مصریان مکّرم ساخت که هر آنچه خواستند بدیشان دادند. پس مصریان را غارت کردند.

37)  و بنی اسرائیل از رعمسیس به سکوت کوچ کردند قریبِ ششصد هزار مرد پیاده سوای اطفال.

38)  و گروهی مختلفة بسیار نیز همراه ایشان بیرون رفتند و گله ها و رمه ها و مواشی بسیار سنگین.

39) و از آرد سرشته که از مصر بیرون آورده بودند قرصهای فطیر پختند زیرا خمیر نشده بود چونکه از مصر رانده شده بودند و نتوانستند درنگ کنند و زاد سفر نیز برای خود مهیا نکرده بودند.

40)  و توقف بنی اسرائیل که در مصر کرده بودند چهارصد و سی سال بود.

41)  و بعد از انقضای چهارصد و سی سال در همان روز به وقوع پیوست که جمیع لشکرهای خدا از زمین مصر بیرون رفتند.

42) این است شبی که برای یَهُوَه باید نگاه داشت چون ایشان را از زمین مصر بیرون آورد. این همان شب یَهُوَه است که بر جمیع بنی اسرائیل نسلاً بعد نسل واجب است که آنرا نگاه دارند.

43)  و یَهُوَه به موسی و هارون گفت: “این است فریضة فصَح که هیچ بیگانه از آن نخورد.

44)  و اما هر غلام زر خرید او را ختنه کن و پس آن را بخورد.

45)  نزیل و مزدور آن را نخورند.

46)  در یک خانه خورده شود و چیزی از گوشتش از خانه بیرون مبر و استخوانی از آن مشکنید.

47)  تمامی جماعت بنی اسرائیل آنرا نگاه بدارند.

48) و اگر غریبی نزد تو نزیل شود و بخواهد فصَح را برای یَهُوَه مرعی بدارد تمامی ذکورانش مختون شوند و بعد از نزدیک آمده آنرا نگاه دارد و مانند بومی زمین خواهد بود و اما هر نامختون از آن نخورد.

49)  یک قانون خواهد بود برای اهل وطن و بجهت غریبی که در میان شما نزیل شود.”

50)  پس تمامی بنی اسرائیل اینرا کردند چنانکه یَهُوَه به موسی و هارون امر فرموده بود عمل نمودند.

51)  و واقع شد که یَهُوَه در همان روز بنی اسرائیل را با لشکرهای ایشان از زمین مصر بیرون آورد.


ترجمه: انجمن پخش کتب مقدسه
تهیه و تنظیم: اندیشکده اریحا (bjes.ir)

پیدایش

خروج

لاویان

اعداد

تثنیه

باب 1

باب 1

باب 1

باب 1

باب 1

باب 2

باب 2

باب 2

باب 2

باب 2

باب 3

باب 3

باب 3

باب 3

باب 3

باب 4

باب 4

باب 4

باب 4

باب 4

باب 5

باب 5

باب 5

باب 5

باب 5

باب 6

باب 6

باب 6

باب 6

باب 6

باب 7

باب 7

باب 7

باب 7

باب 7

باب 8

باب 8

باب 8

باب 8

باب 8

باب 9

باب 9

باب 9

باب 9

باب 9

باب 10

باب 10

باب 10

باب 10

باب 10

باب 11

باب 11

باب 11

باب 11

باب 11

باب 12

باب 12

باب 12

باب 12

باب 12

باب 13

باب 13

باب 13

باب 13

باب 13

باب 14

باب 14

باب 14

باب 14

باب 14

باب 15

باب 15

باب 15

باب 15

باب 15

باب 16

باب 16

باب 16

باب 16

باب 16

باب 17

باب 17

باب 17

باب 17

باب 17

باب 18

باب 18

باب 18

باب 18

باب 18

باب 19

باب 19

باب 19

باب 19

باب 19

باب 20

باب 20

باب 20

باب 20

باب 20

باب 21

باب 21

باب 21

باب 21

باب 21

باب 22

باب 22

باب 22

باب 22

باب 22

باب 23

باب 23

باب 23

باب 23

باب 23

باب 24

باب 24

باب 24

باب 24

باب 24

باب 25

باب 25

باب 25

باب 25

باب 25

باب 26

باب 26

باب 26

باب 26

باب 26

باب 27

باب 27

باب 27

باب 27

باب 27

باب 28

باب 28

-

باب 28

باب 28

باب 29

باب 29

-

باب 29

باب 29

باب 30

باب 30

-

باب 30

باب 30

باب 31

باب 31

-

باب 31

باب 31

باب 32

باب 32

-

باب 32

باب 32

باب 33

باب 33

-

باب 33

باب 33

باب 34

باب 34

-

باب 34

باب 34

باب 35

باب 35

-

باب 35

-

باب 36

باب 36

-

باب 36

-

باب 37

باب 37

-

-

-

باب 38

باب 38

-

-

-

باب 39

باب 39

-

-

-

باب 40

باب 40

-

-

-

باب 41

-

-

-

-

باب 42

-

-

-

-

باب 43

-

-

-

-

باب 44

-

-

-

-

باب 45

-

-

-

-

باب 46

-

-

-

-

باب 47

-

-

-

-

باب 48

-

-

-

-

باب 49

-

-

-

-

باب 50

-

-

-

-

-

-

-

-

-